دبکه
بادی آرت – بیانی رسا و هنرمندانه از حسی غریب آمیخته از شجاعت، سرفرازی، سرمستی پیروزی، تمسخر بندها و اسارت ها و فشارها و زخم ها و رنج ها و … و شادمانی زاید الوصفی است که از بیرون زدگی روح از محدودیت بدن حکایت دارد.
دبکه رقص آئینی فلسطینی یا منطقه شامات که دامنه اش تا مناطق کرد و ترک نشین هم کشیده می شود، رقصی(بیشتر) مردانه و خالی از طنازی های لغو خوشی های جنس محور (که گاه آمیخته با اهانت به هویت انسانی تلقی می شود) است. این رقص که آئینی حماسی و رزمی نرم در فضای ارتباطات انسانی به شمار می رود در خود ظرفیت های بسیاری از توان تهییج کنندگی، بسیج، هم آوایی و ایجاد روح جمعی دارد.
صرف نظر از این که اطلاق کلمه رقص بر چنین آئین هایی در بسیاری موارد بخشی از جامعه دینی را از ظرفیت های انسانی و ارزشمند آن محروم کرده است. توجه به جنبه های حماسی، روانشناختی، جامعه شناسانه و هنری این آئین و امثال آن می تواند آموزنده و سازنده هویت مشترک بین پیروان و علاقمندان یک تفکر و اندیشه و مرام انسانی باشد.
آنچه امروزه دبکه را در دنیا به نمادی از غرور و شادمانی پیروزمندانه جوان فلسطینی تبدیل کرده و نظام سلطه را به پای کوبی ای ساده و سرمست به سخره می گیرد، هماهنگی و هماوایی این رقص(بادی آرت) با جریان مبارزه و مقاومت است و از سوی دیگر جهانی بودن حس و پیام و پژواکی است که از آن بروز و ظهور می یابد.
این روزها دیگر بادی آرت یا هنر بدن هنری مهجور نیست و اتفاقا هرچه پیش تر می رویم از هنر آن بخش که بی ابزار و بی محدودیت است با حفظ ارزش های انسانی مؤثرتر و ماناتر به نظر می رسد.
اما پرده ای دیگر از هم آوایی انسانی مبارزان و مظلومان جهان این روزها در دوگانه ی رقص سرخ پوستی و دبکه یا دو گانه آئین رجزخوانی نیوزیلندی با دبکه شکل گرفته است که در راهپیمائی های پر جمعیت و چر تکرار سراسر دنیا در حمایت از مردم فلسطین و محکومیت جنایت های ضد بشری اسرائیل خود نمایی می کند.
گویی فلسطین آن رگ غیرت دردمند مردمان آزادی خواه دنیا را بیدار کرده است و رزمجویان همه ی فرهنگ ها و تمندن های بشری را فراخوان داده است برای صف بستن در کنار یکدیگر و آغاز مبارزه ای از نو… امروز روز آزادی است…
بادی آرت

25
شهریور